او متولد فروردین 1306 هلیله است . ولی تاریخ صدور شناسنامه اش سال 1309 می باشد ، پدرش احمد و مادرش بیخان بوده و اینطور که می گویند غلامحسین از دوران کودکی آدمی فعال و کاری بوده . از کارگری در کارخانه ریستدگی اعتمادیه گرفته تا کارگری ساختمان در هلیله و بندرگاه و کسب تجربه در حد یک استاد بنای ماهر .
استاد غلامحسین می گوید: بیش از ده دوازده تا از خانه های هلیله و بندرگاه را با دست خودش ساخته است . خانه مشهدی حسین احمد ، شیخ احمد ،شیخ عبدالله ، محمد زایر عبدالله و …که هنوز هم چند تا از این خانه ها مسکونی است و استفاده می شود .
استاد می گوید:هر جا مشکلی در بنایی پیش آمد مرا می بردند و کار را درست می کردم .
استاد در نجاری هم سر رشته داشت و درِِ چوبی قلندر خانه مسجد امام حسین (ع) هلیله و پنجره های خانه حاج سید احمد را هم خودش ساخته است.
او 4یا 5 بار برای کار به کویت مسافرت کرده و هر بار دو تا سه سال به کار نجاری ساختمان مشغول بوده و درآمد خوبی هم داشته است.
استاد بعد ها به زیارت خانه خدا می رود و حاج غلامحسین می شود.از چیزهایی که با خود از مکه می آورد یک رادیوی دو بانده است که همین الان هم در طاقچه خانه نگهداری می شود و حاجی می گوید یه روزی مثل این رادیو تو ولات نبود و عین بلبل می خواند.
حاج استاد غلامحسین فرصت درس خواندن و مکتب رفتن نداشته و می گوید چند روزی مکتب شیخ محمد علی رفتم دیدم کار سختی است ولش کردم و رفتم دنبال کارگری ولی می توانم امضا کنم و اسم خودم را بنویسم و اینطور امضا کرد و نوشت .
باسلام
باز یکی از چهره های دوست داشتنی هلیله
واقعا اگه اشتباه نکنم آقای فولادی یه مرد
خوش قلب و مجلس نشین بوده
و سپاس از حاجی عزیز جهت شناساندن عزیزان
هلیله به جوانان و هم محلی های عزیز.
م.الف
.
*—————-*
درود بر م.الف
.
بله م.الف جان
حاج غلوم مردی شوخ طبع و بذله گو است . در انجام کار بسیار دقت و ظرافت به خرج می داد. من خیلی پیش استاد به کار گِل و عملگی مشغول بودم. با مزد 40 ریال که اونوقتها خیلی پول بود. بعدها که پیشرفت کردم افتخار بردستی او را هم پیدا کردم و ماجبم هم به 50 ریال ارتقاء یافت.
خداوند ايشان ،شما و راوي را طول عمر با بركت عنايت فرمايد.
.
*—————-*
خوش آمدی آقای حسن ابراهیمی
.
خداوند شما را نیز سلامتی و توفیق عنایت فرماید
.
خیلی ممنون
عجب حكايتي است اين قصه ي بزرگان
ممنون از اطلاع رسانيتان
.
*———————*
بله بله
فاطمه جان!
.
سرگذشت بزرگان برای ما درس است و سرنوشت ما برای آیندکان عبرت!!
درود.
خداوند بهشون طول عمر با برکت عطا کنه.
خداقوت حاجی.
.
*—————*
خوش آمدید آرام
.
دعایتان مستجاب
.
عمرتان به صلاح
سلام حاجی.
شما و تمام بزرگانمان ایشالا همیشه سلامت باشید .حاجی منم همکار حاج غلامحسین هستما.
.
*—————-*
حمید جان
خداوند حاج غلامحین و همه همکاراشو به سلامت نگهدارد.
انشالله وقتی خودتم عینک زدی و عرقچین سرت کردی و گنج فراغ پوشیدی ، میام ازت گزارش تهیه می کنم آمادگیشو داشته باش حمید…!
سلام
بهترین نوع گردشگری آشنایی با فرهنگ و رسوم شهرها ست.
امیدوارم بتوانم هر چه زودتر شهر زیبای بوشهر و آثار هنرمندانی چون حاج غلامحسین را از نزدیک ببینم.
.
*—————-*
جه اسم زیبائی!
…مشکات!!
خوش آمدی مشکات جان.
از الآن هوای بوشهر خوبه،افتخار بده،در خدمتتان هستیم.
خواستی بیای خبر کن
سلاااام حاجی
ایول به استاد حاج غلامحسین….خدا قوت….
.
*—————*
بـــهـلـــه زهرا
.
بده بنده بدُم شُل. بده بنده بدُم سنگ….
آواز کاری بود که اوسا مدام می خواند و منهم به عنوان فعله و بردستش کم نمی آوردم و خدائیش هیچ وقت هم چونه ی شُلی به سمتم پرتاب نکرد.
.
هله اوسسا
خنیا میگه:
شنبه ۲۷ مهر, ۱۳۹۲ در ۲:۴۳ ب.ظ (ویرایش)
این شعری است در مورد جنگ آخر حضرت عباس که در قالب یزله با جواب جمعی عباس علمدار حسین همرته است :
شاهد باش ای فرات
نگن که من بی ادبم
خشکیده شد هر دو لبم
بریده شد هر دو یدم
ای کوفیان حیاء کنید
تیر به مشکم نزنید
مشک من امید من است
این آخرین عهد من است
دخت حسین منتظر است
آب نخواهم بهر خود
آب نخواهم از فرات
من تشنه کام کوثرم
آب برای اصغر است
سکینه هم منتظر است
رقیه هم منتظر است
قسم به نام ولقبم
به آب مشک لب نزنم
تیر بزن به چشم من
تیغ بزن به دست من
خیره مشو به مشک من
آب برای اصغر است
سکینه هم منتظر است
مولا حسین بیا برم
دگر به خیمه نبرم
خجل زروی اصغرم
******
آفرین به محتوای سنگین و وزن دلنشین این سروده. به شما دست مریزاد می گویم. امید است دوستداران قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل(ع) مخصوصا جوانمردان عرصه های سوگواری محرم های بندرگاه و هلیله با تأسی به فتوت والای علمدار کربلا امسال نیز چون سنوات گذشته شور آفرین باشند.
.
مأجور باشید انشااله
مرسی از توجه بسیار استادانه ات
و سپاس از زیبایی نگاه شاعرانه
اگر بتوانی برایمان در این زمینه اموزش دهی بسیار استقبال خواهم کرد
ارادتمند شما
م.الف
.
*———————-*
م.الف جان!
.
تصویری زیبا آفریده بودی و حیفم آمد ساده از آن بگذرم.
پیشنهاد خوبی است.
انشاالله تو فکرم بعد از یه مدت و پیشرفت بچه ها در کار وبلاگنویسی و ادبیات اقدام به ناسیس انجمنی ادبی با رویکرد علمی -آموزشی باشیم
.
مرحمت زیاد
مرسی حتما استقبال خواهیم کرد.
و از آموزه های ادبی و شعری شما بهره خواهیم بر.
م.الف
.
*—————-*
درود
.
شعر رمز شعور انسانیست
شعر شور کلام رحمانیست
.
شعر آئینه جمال و جلال
شعر چون انگبین و آب زلال
.
شعر لبخند شوخ دلدارست
شعر چشمان مست و بیمار است
.
.
هرچه گویم که شعر چیست کمست
عقل در بحر شعر مات و گُمست
به نام خدای ابراهیم
سلام ،مطلب زیبایی بود،من هم در کنار ایشان موقع کار بوده ام و خاطرات زیادی دارم و هم در مجالسی که او حضور داشت بوده ام که چه شیرین سخن میگفت، عمرش دراز و دلش بی غم تنش سلامت باد